سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست نوشته های من

محرم دو سال قبل سه شنبه 86/10/25 ساعت 12:0 صبح
سلام به همه دوستای گلم 

اول از همه چون دوباره نتونستم به قول خودم وفا کنم شرمنده همه دوستان که باز اپم دیر شد خیلی سرم شلوغه از همه کسانی هم که بهشون سر نزدم عذر میخوام اگه کسی هست که بهش سر نزدم حتما خبرم کنه نمیخوام کسی از دستم دلخور بشه.

همون جوری که بهتون قول داده بودم قرار بود یکی از چیزایی که تو محرم امسال دیدم براتون تعریف کنم:

اول از همه بگم که من از بچگی تو محرم با پدرم میرفتیم یه مسجد که تقریبا تو جنوب شهر میشه اونجا چون دوستای قدیمی پدرم هستن میریم توی این مسجد هم کسی هر شغلی که داره تو این مسجد با خلوص نیت کار میکنه هر کس تو یه قسمت یکی تو ابدارخانه یکی اشپزخانه و ... حالا بریم سراغ اصل مطلب:

امسال شب عاشورا بود مثل همیشه رفتیم اونجا داشتن نذری می پختند یک ساعتی که گذشت دیدم یه پیرمرد ??-?? ساله به حالت چهارزانو نشسته روی پله ها داره یکی یکی پله ها را میاد پایین تا برسونه خودشو سر نذری من خیلی برام جالب بود که این پیرمرد با این حال گریه می کرد و میومد چند نفر رفتن کمکش تا رسید پایین . بعد که پرسیدم فهمیدم این پیرمرد ?? سال اشپز مسجد بوده و الان هم پسرش اشپز همون مسجد شده . وقتی رسید خیلی گریه میکرد من شنیدم که گفت خدایا اگه خواستی منو از دنیا ببری خواهش میکنم تو شب عاشورا از دنیا ببر.اون شب گذشت و فردا یعنی روز عاشورا دوباره رفتیم همون مسجد که خبردار شدم همون پیرمرد عاشق خدا شب به خواب ابدی میره...

راستی دوستان خیلی چیزا هست که ما انسان ها ازش چیزی نمی فهمیم ولی اگه یکم بیشتر راجبشون فکر کنیم چیزای زیادی یاد میگیریم

منتظر نظرات شما هستم

به امید دیدار

84/12/2

پ.ن: این نوشته برای دو سال پیش بود که توی وبلاگ قبلیم نوشته بودم همونو دوباره اینجا گذاشتم!

پ.ن: تو این ایام برای منم دعا کنید!


نوشته شده توسط: غریبه اشنا


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل بازدیدها ::
219542


:: بازدیدهای امروز ::
110


:: بازدیدهای دیروز ::
7



:: درباره من ::

دست نوشته های من

غریبه اشنا
اهل درسم... روزگارم بد نیست! جیب خالی دارم...خرده پولی... سر سوزن عقلی دوستانی دارم بهتر از عزرائیل! درسهایی بدتر از تلخی زهر !!! و کلاسی که در این دانشگاه است.جنب دستشویی ها...جنب آن سلف خراب..من یک دانشجویم...چشمهایم کم سو.. کله ام بی مو..درس کفاره ی من! من جنون را هر دم در میان جزوه هایم می بینم... در کتابم جریان دارد چرت..جریان دارد پرت..همه ی فکر و خیالم متزلزل شده است جزوه هایم را وقتی می خوانم که امتحانش فرداست!!! برگه ی تقلب را من با غفلت مراقب عزیز می خوانم پی خونسردی خود!!! اهل درسم پیشه ام بیکاریست..گاه گاهی در می روم از توی کلاس تا سلف...تا که با خوردن دوغ و شکلات این دل سوخته ام خنک شود...چه خیالی...چه خیالی!!! می دانم از پس ناچاری است..خوب میدانم آخر ترم کار من زاری است !!!

:: لینک به وبلاگ ::

دست نوشته های من


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

دانشگاه[6] . درس[3] . دعا[2] . امتحان[2] . کتابخانه[2] . موسیقی . یلدای وبلاگستان . استاد . استراحت . تاریخ تحلیلی صدر اسلام . تاکسی . تبریک سال نو . ترافیک . تقلب . تولد . حلالیت . خاطره . خداحافظی . دل نوشته ها . روز پدر . روز دانشجو . زن . زندگی ماشینی . سکوت . شعر . شیطنت . عصر جدید . عید نوروز . فال حافظ .


:: آرشیو ::

دست نوشته های قدیمی
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
آذر 1387
بهمن 1387
دی 1387


:: دوستان من (لینک) ::

بسیار بهار آید و بی ما گذرد !!!
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
و خدایی در این نزدیکیست
بزرگترین لینک باکس آهنگهای رپ
زندگی خوب من
چند کیلو امیدواری
هانیبال
همسفر عشق
باد سوار
یادداشت های شب
پسر آرتا
به رنگ رویا
ایران سرزمین همیشه جاوید
سیندرلا
دل نوشته های یک خانم مدیر
پاتوق
ع+ش+ق:؟؟؟ (مهدی)
تک نهال باغ عشق ( سحر )
ارتش دامبلدور
نیمه پنهان من
.:. ▪ .: AZAR:. ▪ .:.
فلسفه های لاجوردی
تورنگ
دختری که تنها در معبر اینه ها نشسته است
پاتریس انلاین
مصطفی
اگر بگذارند میتوانم خودم باشم
ققنوس
اوای باران
نیلوفر آبی
محبوب من
من و تو
عشقولانه های دالتون
موفق باشی
کلبه احزان
ساده دل
دست نوشته های پسری از نسل افتاب(وبلاگ قبلی خودم)
وبلاگ نویسان اصولگرا (همراهان انقلاب)
تک هوادار گلزار
تو مال منی یا نه؟؟؟؟؟
گالری عکسهای زیبا
بگذار ترانه من ساده باشد
اشیانه مهر


:: لوگوی دوستان من ::




















:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو