سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست نوشته های من

شب به یاد ماندنی یکشنبه 87/12/4 ساعت 9:1 عصر

شب ساعت 8 که میشود کم کم استاد از حرف های خودش خسته میشود! صدای اعتراض بچه ها بلند است!

- استاد خسته نباشید! استاد نمیخواهید استراحت کنید؟ استاد شب باید خونه باشیم! و ...

استاد: خسته نباشید!

ذهنم واقعا احساس خستگی میکند! ساعت را نگاه میکنم. عقربه ها ساعت 8:30 را نشان میدهند. از کلاس که بیرون میایم تقریبا کسی بجز ما در دانشگاه نیست! هوا هم که کاملا تاریک شده است! معمولا از دست استادان معارف دل خوشی ندارم! مخصوصا که اگر از نوع تاریخ باشند! تصمیم میگیرم برای استراحت مغزم که 2 ساعت تمام مورد هجوم انواع مختلفی از باور های غلط و باطل قرار گرفته هوا بخورم! پس پیاده به راهم ادامه میدهم. هوا سرد است ولی همین سرماست که باعث میشود زمستان را فراموش نکنم!

به خیابان اصلی که میرسم ترافیک شدید را که میبینم تصمیم میگیرم به پیاده روی ادامه دهم! گوش کردن به موسیقی دلخواهم حسابی ارامم میکند! توی خیابان شلوغی که قدم میزنم ادم های مختلفی را میبینم! از فرهنگ ها و چهره ها و ظواهر مختلف! و من فقط با اهنگ مورد علاقه ام ارام میگیرم!

بالاخره بعد از 1 ساعت استراحت و تخلیه بار سنگین کلاس به مقصد خود میرسم!

دیشب یکی از به یاد ماندنی ترین شب های زندگیم بود!

پ.ن 1: الان که دقت میکنم اگه وجود نازنین استاد تاریخ تحلیلی صدراسلام نبود نه استراحتی بود نه موسیقی و نه حتی شب به یاد ماندنی!

پ.ن 2: مطابق همه ساله امروز هم سالگرد یک اتفاق خیلی معمولی بود که هیج تاثیر خاصی در زندگی و گذشت زمان نداشت! 19 سال پیش در چنین روزی فقط یک نفر به جمعیت جهان اضافه شد! چون من به دنیا اومدم!

پ.ن 3: از همه دوستای عزیزی که با اس ام اس و کامنت و  حضوری تبریک گفتن ممنونم! امیدوارم بتونم جبران کنم! دست همتون درد نکنه!

                   


نوشته شده توسط: غریبه اشنا

دانشگاه، تولد، استاد، موسیقی، استراحت، تاریخ تحلیلی صدر اسلام

<      1   2   3   4      

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل بازدیدها ::
219468


:: بازدیدهای امروز ::
36


:: بازدیدهای دیروز ::
7



:: درباره من ::

دست نوشته های من

غریبه اشنا
اهل درسم... روزگارم بد نیست! جیب خالی دارم...خرده پولی... سر سوزن عقلی دوستانی دارم بهتر از عزرائیل! درسهایی بدتر از تلخی زهر !!! و کلاسی که در این دانشگاه است.جنب دستشویی ها...جنب آن سلف خراب..من یک دانشجویم...چشمهایم کم سو.. کله ام بی مو..درس کفاره ی من! من جنون را هر دم در میان جزوه هایم می بینم... در کتابم جریان دارد چرت..جریان دارد پرت..همه ی فکر و خیالم متزلزل شده است جزوه هایم را وقتی می خوانم که امتحانش فرداست!!! برگه ی تقلب را من با غفلت مراقب عزیز می خوانم پی خونسردی خود!!! اهل درسم پیشه ام بیکاریست..گاه گاهی در می روم از توی کلاس تا سلف...تا که با خوردن دوغ و شکلات این دل سوخته ام خنک شود...چه خیالی...چه خیالی!!! می دانم از پس ناچاری است..خوب میدانم آخر ترم کار من زاری است !!!

:: لینک به وبلاگ ::

دست نوشته های من


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

دانشگاه[6] . درس[3] . دعا[2] . امتحان[2] . کتابخانه[2] . موسیقی . یلدای وبلاگستان . استاد . استراحت . تاریخ تحلیلی صدر اسلام . تاکسی . تبریک سال نو . ترافیک . تقلب . تولد . حلالیت . خاطره . خداحافظی . دل نوشته ها . روز پدر . روز دانشجو . زن . زندگی ماشینی . سکوت . شعر . شیطنت . عصر جدید . عید نوروز . فال حافظ .


:: آرشیو ::

دست نوشته های قدیمی
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
آذر 1387
بهمن 1387
دی 1387


:: دوستان من (لینک) ::

بسیار بهار آید و بی ما گذرد !!!
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
و خدایی در این نزدیکیست
بزرگترین لینک باکس آهنگهای رپ
زندگی خوب من
چند کیلو امیدواری
هانیبال
همسفر عشق
باد سوار
یادداشت های شب
پسر آرتا
به رنگ رویا
ایران سرزمین همیشه جاوید
سیندرلا
دل نوشته های یک خانم مدیر
پاتوق
ع+ش+ق:؟؟؟ (مهدی)
تک نهال باغ عشق ( سحر )
ارتش دامبلدور
نیمه پنهان من
.:. ▪ .: AZAR:. ▪ .:.
فلسفه های لاجوردی
تورنگ
دختری که تنها در معبر اینه ها نشسته است
پاتریس انلاین
مصطفی
اگر بگذارند میتوانم خودم باشم
ققنوس
اوای باران
نیلوفر آبی
محبوب من
من و تو
عشقولانه های دالتون
موفق باشی
کلبه احزان
ساده دل
دست نوشته های پسری از نسل افتاب(وبلاگ قبلی خودم)
وبلاگ نویسان اصولگرا (همراهان انقلاب)
تک هوادار گلزار
تو مال منی یا نه؟؟؟؟؟
گالری عکسهای زیبا
بگذار ترانه من ساده باشد
اشیانه مهر


:: لوگوی دوستان من ::




















:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو