سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست نوشته های من

یک تولد معمولی شنبه 86/12/4 ساعت 12:0 صبح

خیلی سال گذشته از یه اتفاق ساده

یه اتفاق که برای خودم هم اوایل خیلی ساده بود ولی بعد کم کم جدی شد

امروز از اون اتفاق که دیگه الان خیلی جدی و مهم شده برام دقیقا 18 سال میگذره

اره دقیقا 18 سال پیش در چنین روزی من متولد شدم! خیلی معمولی و ساده!

ولی کم کم این اتفاق خیلی داره جدی میشه!

دو سه سالی هست دقیقا توی همین روز از سال یه جلسه کاملا محرمانه با خودم میگذارم و راجع به یک سال گذشته حسابی فکر میکنم!

امسال هم همین کار رو کردم! به نتایج جالبی هم رسیدم

این چند روز که بیشتر به دور و اطرافم نگاه میکنم چیزای جالبی میبینم! بعضی چیزا که قبلا قدرت درکش رو نداشتم

پ.ن 1 : قبل از ورود به جشن تولد کادو ها جلوی در تحویل گرفته میشن!

پ.ن 2: به دلیل کمبود جا از پذیرایی معزوریم یه لطفی کنید برید سر کوچه یا ساندویج با نوشابه بخورید من خودم میام حساب میکنم!

پ.ن 3: امروز یه برخورد جالب داشتم بعد که راجع بهش فکر کردم کلی خندیدم!

پ.ن 4: کسی میدونه کوچه علی چپ از کی و کجا بوجود اومد؟

پ.ن 6 : به قول بعضیا امان از حس ششم که بعضی وقتا درست عمل میکنه!

تا بعد...

خدانگهدار


نوشته شده توسط: غریبه اشنا

خستگی و امید به آینده سه شنبه 86/11/30 ساعت 5:34 عصر

توی این چند روز که گذشت برای خودم جالب بود!

تا حالا دو حس متضاد نسبت به هم رو در عین حال با هم نداشتم!

این چند روز هم نسبت به اینده خوش بین بودم هم نا امید

در عین اینکه ناامید بودم برای اینده زیاد تلاش میکنم نمیدونم این دوتا حس متضاد چی شد که توی وجودم قوت گرفت

فقط میخوام که یه طرف باشم

یا ناامید یا امیدوار

تا بعد...


نوشته شده توسط: غریبه اشنا

چند تا درس تو این هفته چهارشنبه 86/11/17 ساعت 9:41 عصر

سلام...

خوبید؟؟؟

چند روزی بود اپ نکرده بودم... تو این چند روز خیلی اتفاق ها برام افتاد... خیلی چیزا فهمیدم فهمیدم که بیشترش تجارب تلخ بود

توی این چند روز سر یه موضوع خیلی با خودم کلنجار رفتم برای اینکه تصمیم بگیرم! خیلی وضع روحیم به هم ریخته بود ولی خدا را شکر تونستم تصمیم نهایی رو بگیرم! ولی چوب زیاد حساس بودنم رو هم خوردم! اینم خودش برام یه درس بود...

توی این هفته دو نفر رو خیلی خوب شناختم فهمیدم دقیقا برعکس اون چیزی که فکر میکردم بودن البته متاسفانه از نوع منفی! اینم خودش یه درس بود که به هرکسی وابسته نشم...

پ.ن 1 : از یه نفر خیلی دلخورم! شاید خودش ندونه ولی حاضر نیستم هیچ وقت ببخشمش!

پ.ن 2: این پست سه روز قبل پست شده و قراره الان به نمایش در بیاد الان که این متن رو میخونید معلوم نیست من کجا باشم...

برام دعا کنید! این روزا خیلی به دعاتون احتیاج دارم!

به امید دیدار...

خدانگهدار...


نوشته شده توسط: غریبه اشنا

عکس عاشورایی شنبه 86/10/29 ساعت 8:19 عصر

 سلام

امیدوارم عزاداری همه شما دوستان تو این روزا قبول باشه!

امروز یه صحنه جالب دیدم حیفم اومد از دست بدمش! سریع یه عکس گرفتم!

 

      

نوشته شده توسط: غریبه اشنا

محرم دو سال قبل سه شنبه 86/10/25 ساعت 12:0 صبح
سلام به همه دوستای گلم 

اول از همه چون دوباره نتونستم به قول خودم وفا کنم شرمنده همه دوستان که باز اپم دیر شد خیلی سرم شلوغه از همه کسانی هم که بهشون سر نزدم عذر میخوام اگه کسی هست که بهش سر نزدم حتما خبرم کنه نمیخوام کسی از دستم دلخور بشه.

همون جوری که بهتون قول داده بودم قرار بود یکی از چیزایی که تو محرم امسال دیدم براتون تعریف کنم:

اول از همه بگم که من از بچگی تو محرم با پدرم میرفتیم یه مسجد که تقریبا تو جنوب شهر میشه اونجا چون دوستای قدیمی پدرم هستن میریم توی این مسجد هم کسی هر شغلی که داره تو این مسجد با خلوص نیت کار میکنه هر کس تو یه قسمت یکی تو ابدارخانه یکی اشپزخانه و ... حالا بریم سراغ اصل مطلب:

امسال شب عاشورا بود مثل همیشه رفتیم اونجا داشتن نذری می پختند یک ساعتی که گذشت دیدم یه پیرمرد ??-?? ساله به حالت چهارزانو نشسته روی پله ها داره یکی یکی پله ها را میاد پایین تا برسونه خودشو سر نذری من خیلی برام جالب بود که این پیرمرد با این حال گریه می کرد و میومد چند نفر رفتن کمکش تا رسید پایین . بعد که پرسیدم فهمیدم این پیرمرد ?? سال اشپز مسجد بوده و الان هم پسرش اشپز همون مسجد شده . وقتی رسید خیلی گریه میکرد من شنیدم که گفت خدایا اگه خواستی منو از دنیا ببری خواهش میکنم تو شب عاشورا از دنیا ببر.اون شب گذشت و فردا یعنی روز عاشورا دوباره رفتیم همون مسجد که خبردار شدم همون پیرمرد عاشق خدا شب به خواب ابدی میره...

راستی دوستان خیلی چیزا هست که ما انسان ها ازش چیزی نمی فهمیم ولی اگه یکم بیشتر راجبشون فکر کنیم چیزای زیادی یاد میگیریم

منتظر نظرات شما هستم

به امید دیدار

84/12/2

پ.ن: این نوشته برای دو سال پیش بود که توی وبلاگ قبلیم نوشته بودم همونو دوباره اینجا گذاشتم!

پ.ن: تو این ایام برای منم دعا کنید!


نوشته شده توسط: غریبه اشنا

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل بازدیدها ::
219574


:: بازدیدهای امروز ::
8


:: بازدیدهای دیروز ::
134



:: درباره من ::

دست نوشته های من

غریبه اشنا
اهل درسم... روزگارم بد نیست! جیب خالی دارم...خرده پولی... سر سوزن عقلی دوستانی دارم بهتر از عزرائیل! درسهایی بدتر از تلخی زهر !!! و کلاسی که در این دانشگاه است.جنب دستشویی ها...جنب آن سلف خراب..من یک دانشجویم...چشمهایم کم سو.. کله ام بی مو..درس کفاره ی من! من جنون را هر دم در میان جزوه هایم می بینم... در کتابم جریان دارد چرت..جریان دارد پرت..همه ی فکر و خیالم متزلزل شده است جزوه هایم را وقتی می خوانم که امتحانش فرداست!!! برگه ی تقلب را من با غفلت مراقب عزیز می خوانم پی خونسردی خود!!! اهل درسم پیشه ام بیکاریست..گاه گاهی در می روم از توی کلاس تا سلف...تا که با خوردن دوغ و شکلات این دل سوخته ام خنک شود...چه خیالی...چه خیالی!!! می دانم از پس ناچاری است..خوب میدانم آخر ترم کار من زاری است !!!

:: لینک به وبلاگ ::

دست نوشته های من


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

دانشگاه[6] . درس[3] . دعا[2] . امتحان[2] . کتابخانه[2] . موسیقی . یلدای وبلاگستان . استاد . استراحت . تاریخ تحلیلی صدر اسلام . تاکسی . تبریک سال نو . ترافیک . تقلب . تولد . حلالیت . خاطره . خداحافظی . دل نوشته ها . روز پدر . روز دانشجو . زن . زندگی ماشینی . سکوت . شعر . شیطنت . عصر جدید . عید نوروز . فال حافظ .


:: آرشیو ::

دست نوشته های قدیمی
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
آذر 1387
بهمن 1387
دی 1387


:: دوستان من (لینک) ::

بسیار بهار آید و بی ما گذرد !!!
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
و خدایی در این نزدیکیست
بزرگترین لینک باکس آهنگهای رپ
زندگی خوب من
چند کیلو امیدواری
هانیبال
همسفر عشق
باد سوار
یادداشت های شب
پسر آرتا
به رنگ رویا
ایران سرزمین همیشه جاوید
سیندرلا
دل نوشته های یک خانم مدیر
پاتوق
ع+ش+ق:؟؟؟ (مهدی)
تک نهال باغ عشق ( سحر )
ارتش دامبلدور
نیمه پنهان من
.:. ▪ .: AZAR:. ▪ .:.
فلسفه های لاجوردی
تورنگ
دختری که تنها در معبر اینه ها نشسته است
پاتریس انلاین
مصطفی
اگر بگذارند میتوانم خودم باشم
ققنوس
اوای باران
نیلوفر آبی
محبوب من
من و تو
عشقولانه های دالتون
موفق باشی
کلبه احزان
ساده دل
دست نوشته های پسری از نسل افتاب(وبلاگ قبلی خودم)
وبلاگ نویسان اصولگرا (همراهان انقلاب)
تک هوادار گلزار
تو مال منی یا نه؟؟؟؟؟
گالری عکسهای زیبا
بگذار ترانه من ساده باشد
اشیانه مهر


:: لوگوی دوستان من ::




















:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو